پاشویه ۴

عمارتِ شاپورخانی
برسد به‌ روئیتِ عیالِ مرحوم کریم‌آقا دنیادیده
کلُ مَن علیها فان. بقای عمرِ شما.
رسم و قرارِ دنیا همین بوده. تمام کنید این انزوای خودخواسته را. از پریشب که مطّلع شدیم، خواب از چشم‌ و خوراک از سفره‌مان رفته. قابل ندانستید ما زیرِ تابوتشان باشیم، ندانستید؛ اما روا هم نبود بعدِ عمری خانه‌زادی، از مرده‌شور بشنویم. ندا می‌دادید خدمت کنیم. آقاییِ مجلس پیش‌کشمان!
دو سه نوبت سرِ حجرهٔ موروثیِ مرحومِ ابوی با تازه‌گذشتهٔ خلدآشیان مرافعه داشتیم، قبول. گاهی استکانِ زهرماری دستمان بود، دستِ شما نبود، درست؛ اما گوشهٔ کارِ خیرات را که می‌شد بگیریم.
فردا شال‌وکلاه می‌کنیم. چند روزی به رتق‌وفتقِ واجبات می‌رسیم، حضورمان قوّتِ قلب است. ساعت دیده‌ایم برای شبِ جمعه. دو خط قول‌نامه هم می‌نویسیم، دلتان قرار بگیرد. به خاکِ همین مرحوم، این حجره قوارهٔ کارِ ما نیست. دست‌وبالِ‌ خالیِ‌ شما می‌ترساندمان. قصور کنیم… پس‌فردا ناله‌ونفرینِ اهلِ قبور دامن‌گیرمان شود. برای مجلسِ چهلم هم دلواپسِ واعظ و ذاکر نباشید. منبر و ذکرِ مصیبتش با خودمان. ته‌مانده صدایی هست هنوز. طرب نباشد، غمناک می‌رویم.

پاشویه
فهرست