پاشویه ۲
معقول از سرِ صبح که صبیّهٔ زینالعابدین پیِ استخاره از دستِ استاد آمده، داریم سرِ دستکِ بلور فوت میکنیم، استادِ آبگینهچی ریختِ گلابپاش را ندیده از پستو داد میزند بدَم.
ما که مشاعرمان به فوتوفنِ کارِ بلورجات قد نمیدهد حرف بزنیم، آنقدری حالیمان میشود که ماتحتِ گلابپاش شده قدِ خیکِ گاوِ پیر، فتقمان هم باد افتاد بسکه دمیدیم.