پاشویه ۱۳
شازده اموراتِ باغ را موکول کردهاند به لیاقتِ اهلِ اندرونی، خروسخوانِ فردا عازمند به سفرِ عتبات. بناست ما هم با اسبابِ عکاسخانه در رکاب باشیم، جهتِ ثبتِ ماوقع.
گنبدِ بابالحوائج، کم از کعبهٔ روسیاهِ حجاز نیست. نایبالزیارهایم اگر قسمت بود. دلنگرانِ والدهٔ پیرشان بودند، مبادا بهسببِ کهولت و کوری، این تنهایی سختشان باشد. مصلحت پرسیدند، عرض کردیم سرکار متبحرید در رتقوفتقِ ملزوماتِ سالمند. منت دارند اگر رضا باشید این مدت به پرستاری.
آمدنی شدید، خبر کنید ما بمانیم. فعلِ معوّقه زیاد داریم، شازده هم جای عکاسِ ناپخته، کاتب ببرد، مواجبش بهصرفهتر است. باغ، بیمرد بماند صلاح نیست.